تاریخچه فیلم مستند Documentary film، که شاخهای از فیلم سازی حساب می شود، جنبه هایی از واقعیت را نشان می دهد. تعریفی که از مستند ارائه شده است و در واقع نشان دادن واقعیت است در واقع اگر دقت کنید وقتی که قاب دوربین بسته می شود هر تصویری که ضبط شود بخش کوچکی از واقعیت به حساب می آید نه خود واقعیت. البته مستندهایی ساخته شده همچون مستند خواب که تا حد زیادی به واقعیت نزدیک است و دیدگاه و ایدئولوژی در آن در حداقل خود قرار دارد.
۸ فوریه ۱۹۲۶ (۱۹ بهمن ۱۳۰۴) بود که کلمۀ «Documentary» در نقدی که به فیلم رابرت فلاهرتی به اسم موآنا ۱۹۲۶، که در روزنامۀ نیویورک سان منتشر شده بود به کار رفت. این مطلب را جان گری یرسون مستندساز اسکاتلندی با اسم مستعار Moviegoer یعنی سینمارو نوشته بود!
کل نظر و حرف گِری یرسون این بود که از پتانسیل نمایش زندگی در سینما میشود به عنوان هنر جدید بهرهبرداری کرد و مستند این قابلیت را دارد! اون معتقد بود که مستند هنری است که بازیگر «اصلی» و صحنهٔ «اصلی» در آن، نسبت به فیلمهای رئالیته که تقلیدی از واقعیت هستند و بازیگر و صحنه از پیش تعیین شده و دست پخت کارگردان و نویسندۀ فیلم است، راهنمای بهتری برای نشان دادن واقعیت دنیا است! او میگوید که زمانی که تصویری را اتفاقی ضبط میکنید واقعی تر از فرمت مصنوعی آن است که به آن فیلم سینمایی می گویند…!
نظر وی را می شود با نظر ژیگا ورتوف که داستانهای نمایشی را با لقب «زواید بورژوایی» تحقیر میکرد و در مقالههایش از نمایش «زندگی همانطور که هست» و «گرفتن زندگی در حالت ناگهانی» بحث میکند، مقایسه کرد هر چند که دیدگاه گری یرسون ظرافت بیشتری نسب به ورتوف دارد. گِری یرسون مستند را «مواجههٔ خلاقانه با مسلَمات» می داند و البته که این نظریه طرفداران خود را دارد!
«فیلمی واقعی با خصوصیات نمایشی» تعریفی است که پار لورنتز از مستند میکند و بقیه ی اندیشمندان این حوزه هم معتقدند که داشتن نظریه و پیام خاص کنار واقعیتی که مستند نمایش میدهد آن را از گونههای دیگر فیلم های غیرداستانی جدا میکند!
قبل 1900 اولین «تصاویر متحرک» را مستند می گفتند، مثل فیلم ورود قطار به ایستگاه، کشتی در حال حرکت یا گروهی از مردم که از کار برمیگشتند! این فیلم ها، که فیلم های اولیۀ تاریخ سینما هم هستند، تحت تأثیر تازگی و جذابیت به تصویر کشیدن حوادث بودند و فیلمهای کوتاه اینچنینی را فیلمهای «واقعی» میگفتند. قبل از قرن بیستم، خبری از وجود عنصر داستان در فیلم ها نبود، چون دوربین ها خیلی زمان کوتاهی را می توانستند ضبط کنند زمانی در حدود یک دقیقه!
۱۹۲۰–۱۹۰۰ فیلمهای سفرنامهای که به فیلمهای صحنهای مشهور بودند در این زمان رایج شدند. «در سرزمین شکارچیان سر» که سال ۱۹۱۴ ساخته شد، از اولین فیلمهایی است که از صحنهای بودن خارج میشود و زندگی بومیان آمریکا را به تصویر می کشد. در همین دوره، فرانک هارلی دربارهٔ سفر به قطب جنوب در سال ۱۹۱۹ فیلمی تولید میکند. در این فیلم داستان سفر ناموفق ارنست شالکتون (در سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۶) به قطب جنوب را به تصویر کشیده شده.
۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، از فیلم مستند به عنوان اسلحهای علیه نواستعمارگری و نظام سرمایهداری استفاده شد. مخصوصاً در مورد آمریکای لاتین، که کانادا را هم شامل می شد چون جامعۀ آنان در حال تغییر بود. بعد از این تاریخ ساخت فیلم مستند La Hora de los hornos (ساعت تنورها، از ۱۹۶۸) به کارگردانی اوکاتویو گتینو و فرناندو ای سولاناس، نسلی از فیلمسازان را تحت تاثیر قرار داد.