فیلمها با یک بحران، یک کمبود یا ضعف و ناآگاهی شروع میشود و با یک راه حل یا اجرای راه حل به پایان میرسد، که ساختار روایی و انشای توصیفی و سادهای دارند.
دانشگاه سیراکیوز، از نهم ژانویه 1954 (19 دیماه 1332) دورهی تولید فیلم و فیلم استریپ را تحت پروژه سمعی و بصری سیراکیوز، در اداره مشترک سمعی و بصری، درون هنرهای زیبای کشور، به راه انداخت. دانشجویان برگزیده شده از طریق آزمون، پس از طی دورهی نظری به هفت گروه تقسیم شدند. در هر گروه، کارگردان نویسنده (فیلمنامه نویس) گیلابرت، امبندوس و همفری(کارگردانی) به کار عملی پرداختند. در گواهینامه به طور مشخص، مدت دوره یک ساله دانشگاهی یعنی از ژانویه 1954 تا نوامبر 1954 ذکر شده است. سال بعد از بین حدود 40 فارغ التحصیل، رضا بدیعی (فیلمبرداری)، سیروس شبدیز (صدابرداری)، داریوش وصال (چاپ)، صادق بریرانی (گرافیک)، هوشنگ شفتی (کارگردانی) و پرویز اصانلو (انیمیشن) به عنوان شاگرد اول انتخاب و برای ادامه تحصیل به آمریکا اعزام شدند. جز اصانلو که به UCLA رفت، بقیه در دانشگاه ایندیانا به تحصیل پرداختند.
سایر فارغ التحصیلان، از جمله فیجانی (متصدی لابراتوار) در هنرهای زیبا به کار پرداختند. مجلهی فیلم و زندگی به مدیریت شاءالله ناظریان فارغ التحصیل کلاس سیراکیوز گواه اشتیاق آنهاست. کتاب فیلم مستند و تحولات آن نوشته پل روتا را نیز مهدی غروی ترجمه و در مجله چاپ کرد. به گزارش علاءالدین پزشکی در چهارمین شمارهی فیلم و زندگی «کلیه امور تهیه فیلم، به دست همان شاگردان دیروز که متخصصین امروز میباشند، در کمال دقت و مهارت، انجام میشود.
فیلمهای سیراکیوز و ادارهی اطلاعات سفارت آمریکا مدتها به صورت الگوی ثابت (کلیشهای) فیلمساز سازمان سمعی و بصری و مرکز تولید فیلمهای روستایی درآمد که وظیفهی خبررسانی در زمینهی اخبار روز، حوادث، فرهنگی، ورزشی و حکومتی را از ادارهی اطلاعات سفارتخانه، تحویل گرفته بودند چون شعبهی ادارهی اطلاعات آمریکا و شرایط سیاسی، اجازه ادامه کار در زمینه خبری را به (میترا فیلم) و (پارس فیلم) نداده بود. از فیلمهای اخبار ایران، به تعداد سینماهای درجه یک تهران، نسخه تهیه شده و بعد از نمایش در آنها، به سینماهای درجه دوم و سپس به شهرستانها، ارسال میشد.
کارگردانهای مشهور این دوره: ابراهیم حوریانی، محمدقلی سیار، دکتر نعمان، شاءالله ناظریان، ناصر معاضدی، علاءالدین پزشکی، هوشنگ شفتی
فیلمبردارها: پطرس پالیان، ریاض بسیم، زندی نژاد، پرویز اصانلو(فیلمبردار و کارگردان)
پطرس پالیان در سال 1336 گزارش ماموریتهایش در بلوچستان، کاشان، سیستان، کرمان و آذربایجان را در اولین شمارهی مجله فیلم و زندگی تحت عنوان نگاهی به زندگانی مردم، به چاپ رسانده است. این نوشته، نشان میدهد که او در کنار تهیه فیلم خبری از سرشماری، سمپاشی بر روی ملخ و برای اولین بار از مراسم گواتی در بلوچستان و آیینهای دراویش آذربایجان، فیلم گزارشی ساخته است: (رقصی که در بلوچستان دیدم، رقصی بود که برای اشخاص بیمار، درست کرده بودند و با موزیک آرام شروع میشد. بعد، بیمار، در رختخواب، به حرکت درمیآمد. ریتم موزیک تند میشد. بیمار میرقصید و از حال میرفت بعد کسان دیگر او را در رختخوابش گذاشته و رویش را میپوشانند و وقتی عرقش خشک میشد، شفا یافته بود.
در آذربایجان دراویش علی الهی، مراسم عجیب و باورنکردنی داشتند. بعد از زحمات زیاد، توانستیم رئیس این فرقه را راضی کنیم که اجازه دهند فیلمی از مراسم آنها برداریم. مراسم ایشان به این ترتیب شروع می شد: تمام دراویش این فرقه، موهای بلندی دارند که در موقع عادی زیر عمامه خود می گذارند و در موقع شروع مراسم، عمامه را برداشته و موهای خود را روی شانههایشان آزاد میکنند و پهلوی یکدیگر ایستاده و با صدای ضرب، سرهایشان را تکان داده و موهای بلندشان را به طرز قشنگی به حرکت درمی آورند. آنقدر این عمل ادامه پیدا میکند تا به حالت خلسه میافتادند.)
آثار فیلمسازان نسل اول هنرهای زیبا در دههی سی فارغ از کرشمههای سینمایی است. سازندگان این آثار تأکید چندانی بر تدوین نداشتند و به دلیل تمرکز روی اقدامات دولتی، کمتر اثر هنری از آن دوره دوام آورده است.